ایران فیلم

The Greatest Gallery and Interesting Matter Cinema

ایران فیلم

The Greatest Gallery and Interesting Matter Cinema

معرفی فیلم های روز 2

معرفی فیلم های روز 2 

image009

Half Nelson

کارگردان: رایان فلک. فیلمنامه: آنا بودن، رایان فلک. موسیقی: Broken-Social-Scene. مدیر فیلمبرداری: آندری پارخ. تدوین: آنا بودن. طراح صحنه: بث میکل. بازیگران: رایان گازلینگ[دان دیون]، شاریکا اپس[دری]، آنتونی مکی[فرانک]، مونیک گابریلا کورنن[ایزابل]، کارن شیلتون[کارن]، تینا هلمز[ریچل]، کالینز پنی[مایک]. ١٠٦ دقیقه. محصول ٢٠٠٦ آمریکا. نامزد اسکار بهتریت بازیگر نقش اصلی، برنده جایزه بهترین کارگردانی و بازیگر نقش مکمل زن/شاریکا اپس از انجمن منتقدان بوستون، برنده جایزه راسل اسمیت برای کارگردانی از انجمن منتقدان دالاس فروت-ورث، برنده جایزه ویژه جشنواره دوویل، برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره گاتام، نامزد شش جایزه اط مراسم روحیه مستقل، برنده جایزه ویژه هیئت داوران و نامزد یوزپلنگ طلای جشنواره لوکارنو، برنده جایزه بهترین فیلم اول از انجمن منتقدان نیویورک، برنده جایزه فیپرشی از جشنواره سن فرانسیسکو، برنده جایزه بهترین بازیگر از جشنواره استکهلم و نامزد جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره سندنس و ....

دان دیون معلم تاریخ مدرسه ای در قلب منطقه بروکلین است. او برای درس دادن از روش های معمول آموزشی اجتناب می کند، اما روش های صمیمانه ای برای قبولاندن اهمیت و نقش تاریخ  و دیالکتیک به دانش آموزانش دارد. او مرتباً برای شاگردانش از فشارها، تنش ها و درگیری های بین قدرت ها و طبقات  و لزوم تغییرسخن می گوید. اما میان دو خواست خود، یعنی میل به تغییر جهان و نا امیدی و تنهایی فزاینده اش سرگردان است و به زودی در می یابد که قادر به ادامه این وضعیت نیست. سرانجام برای گریز از این بن بست راهی می یابد و آن استفاده از مواد مخدر برای کاهش دردهای زندگی است. اما همین کار او را از نظر روانی آسیب پذیرتر می کند. یک بار موقع استفاده از مواد  دری-یک دانش آموز ١٣ ساله مونث و سیاه پوست - او را می بیند. همین اتفاق باعث می شود تا رابطه ای عاطفی میان معلم و شاگرد پدید آید. دری نیز در زندگی شخصی مشکلات فروانی دارد. ، مادر مجردش به سختی کار می کند و دری نیز برای به دست آوردن پول در حال تبدیل شدن به یک پیک توزیع کننده مواد مخدر است. به نظر می رسد هر دو محتاج حمایت هستند، اما کدامیک می تواند در چنین وضعیتی به دیگری یاری رساند؟

چرا باید دید؟

رایان فلک متولد ١٩٧٦ از فیلمسازان مستقل آمریکایی است که از ٢٠٠٢ با ساختن فیلمی به نام مبارزه شروع به کار کرده است. دومین فیلم او به نام این مرد را دیده اید؟ موفق به دریافت جایزه تماشاگران جشنواره های سن خوزه و بوستون شد. سومین فیلمش با عنوان Gowanus, Brooklyn نیز سه جایزه مهم از جشنواره های فیلم کوتاه برای وی به ارمغان آورد و فیلم ماقبل آخرش شورشی های جوان نیز با استقبال منتقدان روبرو شد. اما Half Nelson [اولین فیلم بلند داستانی اش]با نامزدی رایان گازلینگ برای دریافت اسکار بهترین بازیگر و همچنین دریافت جوایز متعدد در جشنواره های مختلف، فلک رابه شهرتی گسترده رساند. نگاهی کوتاه به کارنامه وی نشان از دیدگاه تند انتقادی وی نسبت به وضعیت سیاسی/اجتماعی آمریکا و جهان امروز دارد که در Half Nelson به اوج خود رسیده است. انتخاب معلم تاریخی سرگشته به او این فرصت را داده تا از زبان وی و دانش آموزانش روایت گر نسل هایی باشد که مبارزه طبقاتی جزو جدایی ناپذیر زندگی شان شده است تا جایی که دوستی از دان می پرسد آیا وی کمونیست است؟

Half Nelson درسی در تاریخ معاصر برای تماشاگران و چالشی سخت با نا امیدی فزاینده ای است که در عصر گریز از ایدئولوژی گریبان گیر همه شده است، به همین خاطر تلاش دان برای تدریس دیالکتیک یا وزن تاریخ برای دانش آموزان اسپانیولی تبار و سیاه پوست می تواند برای آنها برانگیزاننده و برای تماشاگران خنده آور به نظر بیاید. از بازی گازلینگ هر چه بگویم، کم گفته ام. بنابر این زحمت یافتن این فیلم کم هزینه که با هزینه ٧٠٠ هزار دلار در طول ٢٣ روز ساخته شده را به خود بدهید و شخصاً این فیلم با ارزش را تماشا کنید.

ژانر: درام.

سایت رسمی فیلم

 

image011در جستجوی خوشبختی   The Pursuit of Happyness

کارگردان: گابریله موچینو. فیلمنامه: استیو کنراد. موسیقی: آندرآ گوئرا. مدیر فیلمبرداری: فیدون پاپا مایکل. تدوین: هیوز واینبورن. طراح صحنه: جی. مایکل ریوا. بازیگران: ویل اسمیت[کریس گاردنر]، جدن اسمیت[کریستوفر]، تندی نیوتن[لیندا]، برایان هاو[جی تویستل]، جیمز کارن[مارتین فروهم]، دان کاستلانتا[آلن فراکش]، کرت فولر[والتر ریبون]، تاکایو فیشر[خانم چاو]. ١١٧ دقیقه. محصول ٢٠٠٦ آمریکا. نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، نامزد گلدن گلاب بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر جوان، نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد از اتحادیه بازیگران سینما، نامزد جایزه بهترین بازیگر مردد و بهترین بازیگر جوان از انجمن منتقدان رسانه ها، نامزد چهار جایزه از مراسم Image و ....

دهه ١٩٨٠. کریس گاردنر مردی فعال و خوش قلب است که از نظر مادی روزگار خوشی ندارد، اما به شدت برای سر پا ماندن تلاش می کند. ولی همسرش دیگر از وضعیت سخت زندگی شان به تنگ آمده و خانه را ترک می کند. این واقعه سبب می شود که کریس به پسرش کریستوفر تنها بماند. هنوز از بهت و ضربه روحی این واقعه خلاص نشده اند که که توسط صاحبخانه از منزل مسکون شان رانده می شوند. کریس به همراه پسرش آواره کوچه و خیابان می شود، اما عشق عمیق او به پسرش باعث می شود تا با وجود زندگی در مکان های پست مختلف با باقیمانده نیرویش به جنگ علیه شرایط موجود ادامه دهد...

چرا باید دید؟

گابریله موچینو متولد ١٩٦٧ در سینمای امروز ایتالیا نام شناخته شده است. او از ١٩٩٦ با ساختن سریال مکانی در آفتاب شروع به فیلمسازی کرد. اولین و دومین فیلم های سینمایی اش کمدی های همین است!  و برای همیشه در مغز من نام داشت. فیلم دوم سر آغاز شهرت و موفقیت داخلی و خارجی موچینو بود. از سومین فیلمش آخرین بوسه رگه هایی از درام و قصه های عاشقانه به آثارش راه یافت. این فیلم جایزه دیوید دوناتللوی بهترین کارگردانی  و جایزه تماشاگران جشنواره سندنس را برای وی به ارمغان آورد و زمینه ساز شناخته شدنش در آمریکا شد. آخرین فیلمش مرا به یاد داشته باش، عشق من با شرکت مونیکا بلوچی از فیلم های پر فروش سال ٢٠٠٤ ایتالیا شد. ویل اسمیت بعد از دیدن دو فیلم آخر وی مصرانه بر کارگردانی خود و پسرش در فیلم اخیر پافشاری کرد و نتیجه آن به شکلی باورنکردنی فروش باورنکردنی ١٥٧ میلیون دلاری فیلم تا این لحظه و رسیدن اسمیت های پدر و پسر به مراسم اسکار و نامزدی در یکی از مهم ترین رشته شد.

در جستجوی خوشبختی همان گونه که از نامش پیداست درامی خانوادگی و به شدت عاطفی درباره پدر و پسری در آمریکای دو دهه قبل و سرشار از مبارزه آنها با بیخانمانی و زندان  و مشکلات مختلف برای رسیدن به اعتبار و احترام اجتماعی است. در جستجوی خوشبختی فیلمی ساده در ستایش از عشق و امید و حفاظت آنهاست و شاید بتوان مهم ترین عامل قدرتمندی فیلم را در حقیقی بودن ماجرای کریس گاردنر و این که او در حال حاضر یکی از مرفه ترین مردان آمریکاست، دانست. از دیگر نکات جالب فیلم حضور گاردنر واقعی در یک صحنه کوتاه و بیخانمان واقعی در کل فیلم و پرداختی بیش از حد معمول به آنهاست و تبلیغ برای یکی از ارزان ترین خطوط هوایی آمریکا[Pacific Southwest Airlines] است. اگر موچینو را نمی شناسید، یقین دارم که با دیدن در جستجوی خوشبختی شیفته نوع نگاه او به موضوع عشق و علاقه و محبت میان نوع بشر خواهید شد که تنها مایه ادامه زندگی و مبارزه است!

یک موضوع دیگر: کسی مکعب جادویی روبیک را به یاد می آورد؟ از نقش محوری این مکعب در فیلم غافل نشوید، چون ویل اسمیت برای آماده شدن جهت بازی در نقش گاردنر روزها توسط یک آدم خبره برای حل این مکعب آموزش دیده!

ژانر: زندگی نامه، درام.

سایت رسمی فیلم

 

image013ناشناس    Unknown

کارگردان: سایمون براند. فیلمنامه: ماتیو وین. موسیقی: آنجلو میلی. مدیر فیلمبرداری: استیو یدین. تدوین: لوئیس کاربالار، پل ترخو. طراح صحنه: کریس جونز. بازیگران: جیمز کاویزال[جین جکت]، گرگ کینیر[دماغ شکسته]، بریجت مویناهان[الیزا کولز]، جو پانتولیانو[مرد بسته شده]، بری پپر[مردی با لباس دامدارها]، جرمی سیستو[مردی که با دستبند بسته شده]، پیتر استورمر[مردی با چکمه پوست ماری/استیون بریان]، کریس مالکی[کارآگاه جیمز کرتیس]. ٩٨ دقیقه. محصول ٢٠٠٦ آمریکا.

پنج مرد در یک انبار مواد شیمیایی به هوش می آیند. هیچ کدام از آنها نمی داند کیست و در آنجا چه می کند. ابتدا مردی که بعد مشخص می شود جین نام دارد به هوش می آید و خود را با چهار دیگر که اولی به صندلی بسته شده، دومی تیر خورده و با دستبند به نرده ها آویزان است، سومی که دماغش شکسته و چهارمی که ضرباتی دریافت کرده و بعد از وی به هوش می آید. درها بسته و خروج از انبار غیر ممکن به نظر می رسد. مردها یکی یکی به هوش می آیند و آنها نیز از هویت و چرایی حضور خود در انبار اظهار بی اطلاعی می کنند. جین روزنامه ای پیدا می کند که در آن خبر ربوده شدن دو مرد توسط گروهی ناشناس منتشر شده است. با گذشت ساعت هایی چند اندک اندک جرقه هایی در حافظه آنها درباره حوادث قبل از بیهوشی زده می شود و زمینه را برای درگیری های آتی مهیا می کند. به نظر می رسد که دو نفر از این افراد همان ربوده شدگان و سه نفر دیگر ربایندگان آنها هستند که در صدد باج خواهی اند، اما کدامیک؟

چرا باید دید؟

احتمالا با خواندن خلاصه قصه خود را با یکی دیگر از قسمت های اره روبرو خواهید دید، اما عجله نکنید چون این یکی هم تازگی های خاص خود را دارد و بر خلاف سری اره لااقل امید رهایی شخصیت ها را نابود نمی کند و به اندازه آنها خونین نیست!

اولین فیلم سایمون براند یک تریلر کم هزینه[٣ میلیون و ٧٠٠ هزار دلار بودجه] است که با وجود وقوع حوادثش در مکانی واحد و بسته، لااقل تا اواسط نیمه دوم فیلم قادر به جذب تماشاگر خو کرده به تریلرهای متعارف است. اما پیچ نهایی قصه و در واقع گشوده شدن گره ها آن را تبدیل به محصولی درجه دو می کند که نمونه های بسیاری از آن را دیده ایم و تنها تفاوت این یکی با نمونه های مشابه افزوده شده ایده اولیه[بی خبری از هویت و جابجایی شکار و شکارچی] است. با خرج اندکی انصاف می شود گفت که کارگردان در کار با همین مایه موفق است و بازیگرانی که انتخاب کرده، شخصیت اصلی خود را لو نمی دهد و همین بر تعلیق فیلم می افزاید. فضای پارانوئیدی خلق شده در سه چهارم فیلم که با پیدا شدن سر و کله یک زن در پایان قصه-به روال همه چنین قصه هایی که رد پای زنی باید در آن دیده شود- به سرتاسر آن تسری پیدا می کند، تم اعتماد و هراس را در کنار جدال درونی فرد برای انتخاب میان خیر و شر-شکار یا شکارچی- به شکلی معقول تبدیل به موضوع اصلی فیلم می کند. ناشناس با وجود همه مزایایی که شمردم و حضور گروهی از بازیگران درجه یک سینمای آمریکا تا این لحظه فروش موفقی نداشته و باید منتظر اتمام اکران سینمایی و پخش ویدیویی آن بود تا نظر قطعی را صادر کرد. با این حال اگر مدتی است یک تریلر دلچسب به تور تان نخورده، همین یکی را غنیمت بشمارید!

ژانر: درام، راز آمیز، تریلر. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد